عصمت، وجود نیرویى و چیزى است در انسان معصوم که او را از ارتکاب عملى که جایز نیست چه خطا و چه گناه نگه مىدارد
عصمت سه قسم است یکى عصمت از اینکه پیغمبر در تلقى و گرفتن وحى دچار خطا گردد، دوم عصمت از اینکه در تبلیغ و انجام رسالت خود دچار خطا شود، سوم اینکه از گناه معصوم باشد، و گناه عبارت است از هر عملى که مایه هتک حرمت عبودیت باشد، و نسبت به مولویت مولا مخالفت شمرده شود، و بالا خره هر فعل و قولى است که به وجهى با عبودیت منافات داشته باشد. و منظور از عصمت، وجود نیرویى و چیزى است درانسانمعصومکه اوراازارتکاب عملىکهجایزنیست چهخطا و چه گناه نگه مىدارد.ادامه مطلب ...
طبرسی در این باره مینویسد:قرآنی که نمیتوانید به معارضه و مبارزه با آن قیام کنید، از جنس همان حروفی است که در محاورات و سخنرانیها از آنها استفاده میکنید.وقتی نمیتوانید با قرآن تحدی کنید، پس به این حقیقت میرسید که قرآن از جانب خداست و تکرار این گونه حروف در اول بعضی سورهها، به منظور تأکید و تأئید همین نکته است.چون عرب وقتی میخواهد مطلبی را درست به مخاطب بفهماند، آن را تکرار میکند.
طبق این نظریه، بیان حروف مقطعهی قرآن اشاره به این است که کتاب آسمانی قرآن با آن عظمت و اهمیتی که تمام سخنوران عرب و غیر عرب را متحیر ساخته و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز کرده است، از همین حروفی شکل گرفته است که در اختیار همگان قرار دارد.
سوره نباء-آیه ۱۳
وَجَعَلْنَا سِرَاجًا وَهَّاجًا
« و چراغ (خورشید) روشنگری با شراره های بزرگ قرار دادیم».