الهی! تو آنی که از احاطت اوهام بیرونی، و از ادراک عقل
مصونی، نه مُدرَک عیونی، کارساز هر مفتونی، و شادساز هر محزونی، در حکم، بیچرا، و
در ذات بیچند، و در صفات بیچونی. الهی! در جلال، رحمانی، در کمال، سبحانی، نه محتاج
زمانی، و نه آرزومند مکانی، نه کسی به تو ماند، و نه به کسی مانی، پیداست که در
میان جانی، بلکه جان زنده به چیزی است که تو آنی