رازونیاز

درد دل با یار

رازونیاز

درد دل با یار

حروف مقطعه درقرآن

طبرسی در این باره می‏نویسد:قرآنی که نمی‏توانید به معارضه و مبارزه با آن قیام کنید، از جنس همان حروفی است که در محاورات و سخنرانی‏ها از آن‏ها استفاده می‏کنید.وقتی نمی‏توانید با قرآن تحدی کنید، پس به این حقیقت می‏رسید که قرآن از جانب خداست و تکرار این گونه حروف در اول بعضی سوره‏ها، به منظور تأکید و تأئید همین نکته است.چون عرب وقتی می‏خواهد مطلبی را درست به مخاطب بفهماند، آن را تکرار می‏کند.
طبق این نظریه، بیان حروف مقطعه‏ی قرآن اشاره به این است که کتاب آسمانی قرآن با آن عظمت و اهمیتی که تمام سخنوران عرب و غیر عرب را متحیر ساخته و دانشمندان را از معارضه با آن عاجز کرده است، از همین حروفی شکل گرفته است که در اختیار همگان قرار دارد.

چون برخی از محققان اسلامی به ازلیت و قدیم بودن این حروف معتقد بوده و هستند، بنابر احتیاط، از تفسیر و توضیح آن‏ها و در نتیجه از اظهارنظر صریح و قاطع درباره‏ی آن‏ها خودداری می‏کنند.چنان که شبعی حروف مقطعه را به عنوان«سرّ هذا القرآن»معرفی کرده است: فی کلّ کتاب سرّ و سرّه فی القرآن سائر حروف الهجاء المذکورة فی اوائل السّور  .
و نیز از طریق روایات اهل سنت نقل شده است که علی علیه السلام فرمود:
لکلّ کتاب صفوة، و صفوة هذا الکتاب حروف التهجّی:هر کتابی گزیده‏ای شاخص و مرموز دارد و شاخص رمزی قرآن، همین حروف مقطعه است.نیز ابن مسعود گفته است:انّ هذه الحروف علم مستور و سرّ محجوب استأثر اللّه به این حروف حقیقتی نهان و رمزی پوشیده‏اند که خداوند آن‏ها را برگزیده است.



کافران و مشرکان به همدیگر می‏گفتند به قرآن گوش ندهید.آن‏ها به هنگام قرائت قرآن سر و صدا می‏کردند، کف می‏زدند و سوت می‏کشیدند.و قال الّذین کفروا لا تسمعوا لهذا القرآن و الغوا فیه لعلّکم تغلبون:کفار گفتند، به این قرآن گوش فرا ندهید و یاوه‏گویی کنید تا شاید چیره و غالب شوید.
خداوند متعال این حروف را در اول بعضی از سوره‏ها نازل کرد تا مشرکان با سخنان غریب و نامأنوس مواجه شوند و در نتیجه به قرآن گوش فرا دهند و درباره‏ی این حروف بیندیشند.
وجود حروف مقطعه در آغاز برخی از سوره‏ها چون امری بدیع و بی‏سابقه‏اند.بنابراین توجه حاضران را جلب می‏کنند و سکوت و آرامشی فراهم می‏آورند



شخصی به نام دکتر رشاد خلیفه، اهل مصر و مقیم در آمریکا، با استفاده از رایانه به این نتیجه رسید که حروف مقطعه‏ی قرآن در سور متعدد، این حقیقت را نشان می‏دهند که این حروف در هر سوره‏ای آمده‏اند، بیش از سایر حروف دیگر تهجی در آن به کار رفته‏اند.مثلا در سوره‏ی بقره که با«الم»آغاز شده است، حرف«الف» بیش از«لام»و حرف«لام»بیش از«میم»و حرف میم بیش‏تر از سایر حروف تهجی به کار رفته است.به همین ترتیب، در سایر سوره‏های قرآنی، حروف مقطعه‏ی قرآن نمایانگر استعمال فزون‏تر آن حروف در آن سوره‏هاست. نام برده با تغذیه‏ی رایانه، تمامی حروف قرآن را در مدت دو سال مورد بررسی قرار داد و با گرفتن آمارهای متعدد، چنین نتیجه گرفت که حروف واقع در اوایل سوره‏ها، بیش‏ترین حروف واقع شده در آن سوره‏ها هستند.مثلا حرف«ق»در سوره‏ی«ق»و همچنین حرف«ص»در سوره‏ی«ص»بالاترین آمار را دارند.



ـ برخی از این حروف مقطعه، علامت اختصاری و اشاره به اسمی از اسماء حسنای الهی و برخی دیگر رمز اشاره به نام پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) است. هریک از نامهای الهی مرکب از چند حرف است و از هر نامی، حرفی گزینش شده و به صورت ناپیوسته در ابتدای برخی سورههای قرآن قرائت میشود.جویریه از سفیان ثوری روایت کرده است که به جعفر بن محمد بن علیبنالحسین(علیه السلام)عرض شد: ای پسر رسول خدا! معنای این کلمات از کتاب خداوند متعال که میفرماید : «الم»، «الر» و... چیست؟ امام صادق(علیه السلام)فرمود:
معنای (الف، لام میم ) در اول سورهی بقره «انا الله الملک» است. معنای «الم» در ابتدای سورهی آل عمران نیز «انا الله المجید» است و... .



 این حروف، رمز و سرّی میان خداوند سبحان و حبیب او، رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)است و مراد از آن، فهماندن دیگران نیست. امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«الم» رمز و اشاره میان خداوند و حبیب او، حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)است و خداوند اراده کرده است که کسی به جز آن دو، از رمز آن آگاه نشود... .
باید دانست پنج گفتهی یاد شده با هم منافاتی ندارند و حتی قابل جمع هستند. افزون بر آن نظرهای دیگری دربارهی حروف مقطعه وجود دارد که برمیشماریم:


نظریه دیگر این است که اینها اسمهای قرآن و یا نامهای سوره هایی است که در اول آنها آمده اند. یعنی نام سوره بقره که الم در اول آن آمده همان الم است و نام سوره طه همان طه است.
نظر دیگر این است که اینها سوگند است. قرآن همچنانکه به سایر مظاهر خلقت سوگند یاد کرده است، به خورشید، به ماه، به ستارگان، به روز، به شب، به نفس انسانی، همچنین به حروف الفبا نیز سوگند خورده است. پس معنی الف – لام – میم، این است که به الف و لام و میم سوگند.

نظریه دیگر این است که این حروف اشاره به اعجاز قرآن است. با این بیان که: حروف الفبا که مجموعا در زبان عربی 28 حرف است، در هر حال حروف الفبا که به منزله ماده های اولیه ساختمان سخن است و در اختیار همه است؛ ولی آیا همه می توانند سخن عالی بگویند؟
خیر. اینها درست مانند نخ و پودی است که در دست همه بافنده هاست ولی آیا از نظر هنری همه یک طور بافته تحویل می دهند؟! خیر.
قدرتها، و هنرهای سخنوری از ترکیب همین حروف پدید می آید، کتابها، مقاله ها، قصیده ها و غزل ها همه بافته شده این حروفند، در حالیکه از نظر مراتب و درجات تفاوت از زمین تا آسمان است.

قرآن با ذکر این حروف به عنوان حروف نمونه الفبا در حقیقت می خواهد مواد اولیه آیات قرآن را عرضه بدارد که ایها الناس! قرآن از ماده دیگری ساخته نشده که بگویید اگر آنها را ما هم در اختیار داشتیم مثل قرآن را می ساختیم و این خود بیانگر اعجاز عظیم قرآن است که به وسیله یک شخص درس نخوانده و درسه نرفته، بافتی و سخنی بوجود آورد که هیچکس قادر به مبارزه به مثل نباشد.

مطلب دیگر اینکه زمانی یک مرد مصری که دانشمند کامپیوتر بود؛ روی چهارده سوره ای که با این حروف آغاز شده است محاسبه دقیق کرد و به این نتیجه رسید که در هر یک از این سوره ها این حروف نسبت به حروفی که در تمام آن بکار رفته است نقش بیشتری دارند مثلا الف – لام – میم در سوره بقره نسبت به همه حروف دیگر در بافت آن نقش بیشتری دارند و این نسبت به قدری دقیق است که مغز بشری نمی تواند حساب کند چون گاهی کسرها بجایی می رسند که جز با کامپیوتر نمی توان بحساب درآورد.

احتمال دیگر اینکه: بحثی از قدیم تا بحال مطرح است که در نظام هستی اول چه بوده است؟ یعنی مقدم چیست و مؤخر کدام است؟ که بطور کلی در جواب این سؤال دو نظر ابراز گردیده؛ برخی می گویند اول کلمه و سخن بوده و مقصودشان این است که اول اندیشه و فهم و درک بوده است زیرا کلمه و سخن نمایانگر اندیشه هستند و سپس ماده پیدا شده.
نظر دوم عقیده کسانی است که به تقدم ماده قائلند یعنی می گویند اول ماده و طبیعت پدید آمده است و پس از تکامل ماده تدریجا فهم و شعور و درک پیدا شده است و سپس کلمه و سخن.

از این دو نظریه، گویا قرآن اولی را پذیرفته زیرا وقتی می خواهد داستان خلقت را بیان کند می فرماید: انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون – یس/82 – فرمان او چنین است که وقتی اراده کند چیزی را همینکه بگوید باش، او می باشد. یعنی اول قول است و سپس سایر مخلوقات.

و البته ناگفته پیداست که قول در اینجا تنها به معنای لفظ؛ هوا و صوت نیست، بلکه معنای جامعتر و کاملتری دارد. بنظر می رسد که خداوند با این حروف مقطعه؛ نحوه شروع کار خودش را بیان می فرماید یعنی قول، سخن و اندیشه، بر ماده، جسم و طبیعت تقدم دارد.
ولی بالاخره حروف مقطعه از متشابهات قرآن است، بخصوص اگر نظر اول را بپذیریم و بگوییم که اینها رموزی است بین خدا و پیغمبر.



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد